صدای مفتخوارها بلندتر از ۸۰ میلیون ایرانی است
به گزارش اقتصاددان ایرانی؛ امروز در فرآیند تصمیم گیری و توزیع منابع، صدای آزادیخواهان، مستاجر و رباخواران بسیار بلندتر از صدای نزدیک به 80 میلیون ایرانی است.
نخستین دوره جایزه «میر مصطفی علی نسب» به همت مؤسسه دین و اقتصاد و مجله «بخارا» با موضوع «توسعه ایران» پنجشنبه ۲۲ آذرماه برگزار شد.
در این مراسم سید محمدرضا بهشتی، علی اصغری سعیدی، سید علیرضا عظیمی پور، رضا مجیدزاده، فرشاد مومینی و علی دهباشی سخنرانی کردند و در پایان به سه پایان نامه برگزیده جوایزی اهدا شد.
کمک های دولتی به رشد انواع رانتی
دکتر رضا مجیدزاده دبیر مسابقه «میر مصطفی علی نسب» با اشاره به شرایطی که حضور افراد مولد و غیر مولد گسترش می یابد، توضیح داد: خانواده های بزرگوار، خیومی، لاجوردی و خسروشاه چگونه افزایش می یابد؟ از سوی دیگر، نوزاد تازه متولد شده چگونه تولید مثل می کند؟
در روزگاری که باد تباهی می وزد، این کارآفرینان به جای خروج از محیط زیست و اصلاح این وضعیت، سعی کردند با تفکر حل مشکل، مشکل را حل کنند، سعی کردند از آن باد قدرت بگیرند و نوآوری های دیگری به نمایش گذاشتند. از خودشون
عالی نسب آهسته آهسته و با نگاهی خاص کارآفرینانه محصولات صنعتی را از آنچه بی فایده بود ساخت.
وی افزود: دولت با طراحی برخی نهادها، قوانین و مقررات باعث افزایش رانتی یا انواع خطرناک در جامعه می شود اما نقش دولت تمام ماجرا نیست.
مقصود نادیده گرفتن مسئولیت دولت نیست، موضوع اینجاست که حوزه فرهنگ نیز بر رشد انواع تولید یا عدم تولید تأثیر می گذارد و به اندازه حوزه قدرت یا تولید اهمیت دارد.
چرا که وقتی به گذشته آقای علایی نسب نگاه می کنیم می بینیم که مادر ایشان چه تاثیری بر دنیا گذاشته و این ژن های فرهنگی به ایشان آموخته اند که تلاش برای پیشرفت کشور چقدر ارزشمند است. .
در دنیای امروز نشان داده می شود که ناسیونالیسم چندان مهم نیست، اما وقتی به دقت نگاه می کنیم، می بینیم که همان کشورهایی که چنین نظریه هایی از آنها منتشر می شود، جدی ترین سیاست های ملی گرایانه و حمایتی را اجرا می کنند.
هر فردی بر اساس ژن هایی که به او منتقل می شود می تواند نوع خاصی از رفتار را انجام دهد.
بنابراین باید هم با حوزه فرهنگ و هم با حوزه قدرت برخورد جدی کرد تا نسل هایی مثل عالی نسب بیشتر شوند.
توجه به توسعه کشور
دکتر محمدرضا بیهیستی با ارسال پیامی تصویری در خصوص عملکرد حضرت در ادوار مختلف گفت: حضرت در سال های اول پس از انقلاب با پشتوانه نظری و عملی توانستند گام های بلندی بردارد و کشور را به سمت سلامتی سوق دهد. از طریق خطرات در آن شرایط آشفته.
او در کنار این تلاش ها خدمات فرهنگی زیادی از جمله تشکیل مدرسه و انتشار مجلات انجام داده است.
یکی دیگر از این خدمات، تأسیس مؤسسه دین و اقتصاد بود که در شرایط اقتصادی و فکری کشور میتوانست هر چه بیشتر متفکران نظری و عمیق جامعهشناس را به خود جذب کند.
ارتباط دانش نظری با اتفاقاتی که در عرصه عمل کشور می گذرد باعث شد تا به این فکر کنیم که اهدای جایزه ملی در این مسیر می تواند انگیزه ای باشد.
وی تاکید کرد: پیگیری توسعه ایران و اقتصاد آن ضروری به نظر می رسد و خاطرنشان کرد: هر تصمیم و راه آهن در اقتصاد فارغ از توسعه، بیشتر به حل مشکلات فعلی کشور مربوط می شود و باید گفت که اینها تصمیماتی که نمی توانند نقش موثری برای آینده ایفا کنند.
شرایط نامناسب برای تولیدکنندگان
یکی دیگر از سخنرانان این عصر بخارا دکتر علی ریزو عظیمی پور بود که در خصوص زندگی عالی نسب از منظر تاریخی توضیحاتی ارائه کرد و گفت: در سال 1328 عالی نسب به صورت مستقل شروع به کار کرد و خیلی سریع از تجارت به صنعت و تولید رسید.
در ابتدا تولید به صورت کارگاهی بود که از فولاد دست دوم و ورق های فلزی چراغ های نفتی می ساختند.
برای اینکه بدانید کار در آن زمان چقدر سخت بود، باید بگویم که در آن زمان در ایران فقط دو پرس برای ساختن لامپ های گرد وجود داشت.
از سال 1328 تا 1329 که بحث ملی شدن نفت مطرح شد، تقاضای زیادی در بازار داشت و با توصیه دکتر مصدیک در سطح وسیعی وارد تولید صنعتی شد.
در سال 1304 شرکت وی به بهره برداری رسید و در سال 1341 «کارخانه مقواسازی میهن» افتتاح شد که در اثر حادثه مانور نظامی از بین رفت.
این کارخانه مجدداً در سال 1354 ساخته شد. در دورانی که شرایط برای ارتقای کار تولیدی نامساعد بود و بی ثباتی شدید سیاسی و نبود قوانین تجاری مناسب شرایط تولیدکنندگان را سخت می کرد.
استاد بزرگوار بسیار جلوتر از زمان خود بود و از نظر مشارکت و کار صنعتی روش و منش و سبک منحصر به فردی داشت.
اکثر شرکت هایی که در آن دوره دخیل بودند به صورت سلولی اداره می شدند، البته برخی شرکت ها هنوز به صورت سلولی اداره می شوند اما ایشان به صورت حقوقی و سهامی مدیریت می کردند.
وقتی هیچ کس دیگری کارگران خود را بیمه نکرد، او این کار را کرد و هزینه های درمانی کارگرانش را پرداخت کرد – همان بیمه تکمیلی امروز.
او به تعلیم و تربیت فرزندان کارگران توجه ویژه داشت، به مسئله خانه نشینی کارگران توجه ویژه داشت، حتی در زمان انقلاب به آنها غذای گرم می داد. گیاه
دیدگاه ناسیونالیسم
دکتر علی اصغری سعیدی گفت: گذر از دوره حسابدار صنعتی برای عالینسب بسیار مهم بود، زیرا در آن زمان بیشتر صنعت گران و بازرگانان از حسابداری استفاده می کردند، اما او در حسابداری مدرن بود.
از نظر من نگاه ناسیونالیستی به حضرت خیلی مهم بود. وقتی حزب دمکرات در سال 1324 تأسیس شد، از تبریز به تهران آمد و عده ای از تجار تبریزی در آنجا ماندند.
گاهی می گویند حوزه کاری حضرت به سماورسازی محدود می شد که درست نیست زیرا اکثر مردم آن زمان از زغال سنگ برای گرمایش استفاده می کردند و برق نبود.
شاید با قطعی برق این روزها بتوانیم متوجه شرایط مردم آن زمان شویم که از فضولات حیوانی برای پخت و پز استفاده می کردند.
با ساخت این لامپ ها به خانه ها هم گرما و هم نور می دادند و این امر نقش مهمی در رفاه خانوارها داشت.
برای پاسخ به این سوال که چرا یک کارآفرین محصولی را در یک زمان خاص تولید می کند، باید تحقیقات بیشتری انجام دهیم.
مثلاً چرا شرکت «ارج» کولر میساخت، آقای ایروانی کفش ملی تولید میکرد یا مهندس رهنما به تولید دستگاههای آبگرمکن روی آورد؟ به نظر من پیامدهای این اتفاقات نیز بسیار مهم است.
اقتصاد در دوران جنگ
دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان با تاکید بر اینکه در تعبیر جامعه شناختی آن، با صاحب یک مکتب فکری و در عین حال مرد عمل روبرو هستیم.
من قبل از مدرسه آلمانی خیلی سریع مدارس را طی کردم، اما وقتی به اینجا آمدم بیش از سه سال در آنجا ماندم.
این مکتب در تاریخ ایران نتایج باشکوهی از خود نشان داده است و می توان آن را در عهد میرزا تقی خان امیرکبیر، محمد مصدق و میرحسین موسوی مشاهده کرد.
در زمان نخست وزیری موسوی، بحران مالی دولت متخاصم بسیار شدیدتر از دوران صلح بود.
بسیاری یا از روی ناآگاهی یا از روی منفعت و یا با نیت خیر از نخست وزیر خواستند تا ارزش پول ملی را تضعیف کند و گفتند که دولت با انحصار عرضه ارز می تواند قیمت ارز را افزایش دهد. واحد پول و کمبود ریال را رفع کند.
آقای علایی نسب به آقای موسوی گفتند اگر این کار را بکنید اعتماد مردم و تولیدکنندگان را از دست می دهید و اگر این اتفاق بیفتد کمر ایران شکسته می شود.
معظم له بحث هایی که امروز مطرح می شود را عمیق و مثال زدنی ارزیابی کردند و گفتند اگر ایران می خواهد نجات یابد باید توزیع عادلانه قدرت، ثروت، عزت و صدا و اطلاعات را به طور جدی در دستور کار قرار دهد.
حال ببینید صدای آزادگان، مستأجران و رباخواران در تصمیم گیری و تخصیص منابع چقدر از صدای نزدیک به 80 میلیون ایرانی بلندتر است.
بی سوادی به حدی رسیده است که مثلاً می گویند برای رفاه حال مردم خرید و فروش هواپیمای شخصی را آزاد کرده ایم. به نام افرادی که بیش از 60 درصد آنها کالری کافی در روز دریافت نمی کنند، در خرید و فروش هواپیما آزاد هستند!
زمانی دکتر مصدق می خواست به جای فضولات حیوانی و سوخت چوب، تقاضای کمی برای نفت ایجاد کند.
اما پروفسور عالی نسب گفت که تحقیقات آینده به او آموخته است که گاز در آینده مهمتر از نفت خواهد بود و به همین دلیل شرکت خود را به عنوان صنایع نفت و گاز عالی نسب به ثبت رساند.