ترامپ و چالشهای جدید/ تمرکز بر چین یا درگیری با ایران؟
در این زمینه باید متغیرهای زیادی را در نظر گرفت. اولین متغیر، اتفاقاتی است که در منطقه رخ می دهد که ایران را از نظر آمریکا و نظام به گوشه رینگ سوق داده است. آنها معتقدند پس از تضعیف حزب الله و حماس و سقوط اسد در سوریه، ایران ابزارهای منطقه ای خود را از دست داده و اکنون در موقعیت ضعیفی قرار دارد. اکنون قدرت ایران داخلی است و به توان نظامی آن بستگی دارد و حمایت از جبهه مقاومت دلایل دیگری دارد. علاوه بر مسئله منطقه، برخی از مسائل داخلی کشور مانند عدم تعادل انرژی، دشمن را امیدواری مضاعف می کرد.
متغیر دیگر رویارویی مثبت رژیم و ایران از نظر جنایتکاران دولتی و پرسنل نظامی است. سخنرانی نتانیاهو که با عنوان «سخنرانی برای مردم ایران» منتشر شد، نشان می دهد که از دیدگاه رژیم، هرگونه درگیری مبتنی بر عملیات نظامی با ایران نامطلوب است، اما از دیدگاه نتانیاهو و همراهانش ایجاد هرج و مرج است. بهترین راه برای ضربه زدن به ایران و نظام اسلامی آن است. تلاشهای انجام شده در دو هفته گذشته و ایجاد رسانهها نیز در همین راستا برای تضعیف ایران از درون حرکت میکند. زیرا رویارویی نظامی با رژیمی که عمق منطقه ای ندارد برای آن دولت به شدت منفی است و خطرات جدی را به دنبال دارد.
متغیر دیگر تصمیمات ترامپ پس از روز تحلیف است. با وجود تمام سخنان قلدرانه و جنگ طلبانه او، باید درک کنیم که ترامپ یک نمایشگر رسانه ای است. یکی از اولویت های وی پس از تصدی ریاست جمهوری، کنترل تورم به ویژه در حوزه انرژی است. او همچنین شعار پایان دادن به جنگ ها و تمرکز بر مسئله چین را مطرح کرد. این دو شعار با هرگونه درگیری جدید به ویژه با ایران در منطقه خلیج فارس به طور جدی در تضاد است. بنابراین سخنان ایشان را باید بیشتر در بستر ایجاد ترس و کسب امتیاز تعریف کرد. اگر چه باید استثناهایی از حماقت او در نظر گرفت.
متغیر دیگر، توانایی ایران برای ضربه زدن مستقیم به رژیم در صدق 2 است. اگرچه پاسخ عملیات نظامی رژیم علیه پدافند ارتش عزیز هنوز ارائه نشده است و مقامات نظامی نیز این پاسخ را تایید می کنند، اما موفقیت این عملیات موشکی خاص قطعا در تحلیل دشمن صهیونیستی مورد توجه قرار خواهد گرفت.
سختی متغیر هر عملیات نظامی در آسمان ایران و اطلاعات غیرواقعی دشمن را نیز در این تحلیل باید در نظر گرفت. رژیم طعم توان تهاجمی و دفاعی ایران را چشیده است. مککنزی، فرمانده سابق آمریکا در منطقه، پس از حمله اخیر رژیم به ایران گفت که «آسمان ایران غیرقابل نفوذ است» و حمله این رژیم «شرمآور است و قدرت بازدارندگی اسرائیل را به صفر رسانده است». بنابراین در واقعیت عرصه نظامی، دشمن نامیدن دشمن امری واقعی و قابل اجرا نیست.
متغیر بعدی مربوط به مسائل داخلی ایران، انسجام سیاسی و وحدت عمومی کشور است. وقتی رژیم احساس کند کشور در این زمینه ها ضعیف است، از نقشه های احمقانه استفاده می کند. بنابراین هر اقدامی که برای انسجام داخلی مشکل ایجاد کند، کمک به دشمن است.
با در نظر گرفتن این متغیرها مشخص می شود که موضوع بسیار پیچیده است. از طرفی نباید دشمن را مرعوب کرد تا بتواند بدون پرداخت هزینه به نقاط مورد نظر خود برسد و از طرف دیگر دشمن را دست کم نگرفت و از ترفندهای مختلف او غفلت کرد. باید توجه داشت که رژیم در کل در توهم خطرناک قدرت خود زندگی می کند و این توهم ممکن است به اقدامات جسورانه منجر شود. بنابراین آمادگی نظامی ضروری و مسلم است. علاوه بر این موضوع امنیت داخلی و جلوگیری از ناآرامی ها بسیار ضروری خواهد بود زیرا این گزینه همیشه به نفع دشمن بوده است. ما نباید بترسیم و از خود راضی نباشیم. دشمن در مقابل ما انواع ابزارهای شناختی و نظامی را در اختیار دارد و قصد دارد کار ایران و اندیشه اسلام سیاسی را برای همیشه پایان دهد. بنابراین یک لحظه هم آرام نمی گیرد.
آنچه امروز نیاز داریم ایجاد گزینه های راهبردی جدید برای فشار و ضربه زدن به دشمن است. دشمن را باید در جای دیگری زد. ایجاد احتمالات مثبت و منفی برای تقویت و تغییر معادلات موجود بسیار مهم و ضروری است. چنین تغییراتی نیازمند تحلیل دقیق و صحیح شرایط کنونی جهانی است.
منبع: نامه نیوز