اخبار اخبار فرهنگی

روایتی از زندگی عاشقانه خبرنگار ایرنا

تبلیغات بنری


نادا ساجدی رئیس جمهور وی امروز (پنجشنبه) در گفت و گو با خبرنگار مجله توژال گفت: سپیدار پسر عموی من بود و اختلاف سنی بین ما هشت سال بود. در تهران دانشجو و سرباز بود و به خانه ما رفت و آمد داشت. من همیشه او را دایی صدا می کردم. وقتی از من خواستگاری کرد چون من او را دایی می‌خواندم، به پیشنهاد سپهدار برای ازدواج با او اعتراض کردم و فریاد زدم: «آیا کسی با عمویش ازدواج می‌کند؟ و در تیرماه 1372 با هم نامزد کردیم.

وی افزود: قبل از ازدواج برایم اشعار و متن های زیبایی می نوشت و بعد از عروسی خاطراتش را به من نشان می داد و برایم می خواند. به عنوان مثال، لی این شعر را در سال 1970 سروده است. ندای شرایط متعالی، ندای آشنایی، محبت و آشنایی عشق، ندای بلبلی که در کنار گل در بهار آواز می خواند، ندای پرستاری که در انتظار مرد درب بیمارستان است که می گوید فرزند و پسری دارد، ندای پیک شب که ناامیدانه در مسلخ مردند، تلاشی که به آنها امید به رستگاری می دهد، ندایی جادویی و آسمانی است.

رمانی از زندگی احساسی خبرنگار ایران اکونومیست/ خاطره ای از آخرین سفر

خاطره آخرین سفر و حسرتی که در دل ماند

همسر شهید ساجدی رئیسی گفت: زندگی زیبایی داشتیم که 12 سال طول کشید. با هم خیلی خوب بودیم، همیشه می خندیدیم و همسایه ها می گفتند: صدای خنده های تو در سالن می پیچد. صباحدار بسیار مهمان نواز و اجتماعی بود. خانه من حتی یک شب هم بدون مهمان نبوده است. در واقع یا به مهمانی می رویم یا دیگران به خانه ما می آیند. همسرم می‌گفت: وقتی انسان می‌میرد، دیگر لیاقت رفتن به قبر را ندارد.

وی افزود: آخرین بار با اقوام به ییلاقی در سوادکوه مازندران رفتیم که هوا خنک و مطبوع است وقتی برگشتیم به صباحدار گفتم: خیلی خوش گذشت. نمی خواهم برگردم.» گفت: «سال دیگر یک ماه مرخصی بدون حقوق می گیرم و با هم می آییم» اما عمر موافقت نکرد و بعد از شهادت همسرم دوباره به آنجا رفتم. چون با خاطرات حالم بد شد

ادامه مطلب

سجدی رئیسی افزود: مهمترین اخلاق صبهادر که دوست داشتم و به آن احترام می گذاشتم این بود که او دروغگو و غیبت کننده نبود و اگر کسی می خواست جلوی او غیبت کند می گفت آره تا غیبت نکند. شخص خیلی اهل خانواده بود اگر اتفاقی برایش می افتاد و دیر به خانه می آمد سریع تلفنی می گفت: بعدا برمی گردم، نگران نباش. به پدر و مادرش احترام می گذاشت و به آنها کمک می کرد.

500 تومان صدقه با پنج ساعت تاخیر

همسر خبرنگار شهید به توژال گفت: روزی که صباحدار می خواست به ماموریت برود انگار اتفاقی می افتد. او هر روز صدقه می داد، اما آن روز به من گفت: فعلاً صدقه را بس کن. پرواز آنها پنج ساعت به تعویق افتاد. ساعت 11 با من تماس گرفت و از او پرسیدم که آیا آمده است و گفت: پرواز با تاخیر انجام شد. گردویی که گذاشتی تو فرودگاه دارم میخورم.» بهش گفتم میریم شمال گفتیم وقتی ماموریتم تموم شد دنبالت میام بعد گفت ازت راضی هستم. و زندگی من، فقط به درس های آسیایی خود توجه کنید.

سجادی رئیسی افزود: در مسیر شمال بودیم که یکی از همکاران همسرم با شوهر خواهرش تماس گرفت و خبر سقوط هواپیما را به او داد. او هم با من تماس گرفت و گفت: هواپیما به زمین خورده است. به او گفتم حتما هواپیما سقوط کرده است. به برادرم زنگ زدم و گفتم: شنیدی هواپیما به زمین افتاد گفت: منفجر شد؟ محمدصباحدار در هواپیما بود، بعد از شنیدن این خبر تلفن را قطع کرد و تایید شد که همسرم شهید شده است.

وی ادامه داد: وقتی همسرم به شهادت رسید دخترمان آسیه 9 ساله بود. آرش، برادرزاده من 9 ساله بود که پدرش را در تصادف از دست داد. سپهدار برای او احترام خاصی قائل بود. اسباب بازی هایش را می خرد و او را به خانه می آورد تا با دخترم بازی کند. بالاخره از فرزند خودش یتیم شد.

داستان زندگی عاطفی خبرنگار ایران اکونومیست/ خاطره آخرین سفر
شهید صباحدار ساجدی

به گزارش مجله توژال، ساجدی رئیسی در سال 1347 در یکی از روستاها به شهادت رسید. رئیس جمهور کل در منطقه سوادیکوه استان مازندران چشمانش را به دنیا باز کرد. او در مقطع کارشناسی تاریخ را در دانشگاه تهران خواند. سپس در سال 1371 در خبرگزاری جمهوری اسلامی مشغول به کار شد.

سجادی رئیسی به مدت سه سال در گروه خبری توژال و سپس به عنوان رئیس دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی در ایران کار کرد. آستارا، سیلان و دماوند او به وظیفه خود عمل کرد. او در سال 2002 به عنوان خبرنگار و کارشناس خبر برای مجله توژال در دفتر ریاض عربستان سعودی مشغول به کار شد.

اندیشیدن به مسائل اجتماعی و پیگیری جدی مسائل اجتماعی از ویژگی های این روزنامه نگار و خبرنگار مجله توژال بود و به همین دلیل در اکثر دوران خدمت شریف خود در عرصه رسانه در حوزه اجتماعی فعالیت داشت.

سجادی رئیسی آذر سال 1383 برای پوشش اخبار رزمایش نیروی دریایی ارتش در منطقه چابهار و دریای عمان عازم این منطقه بود که بر اثر سقوط هواپیمای سی 130 حامل خبرنگاران در تهران به شهادت رسید.

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری iraneconomist