نقش استعمار غرب در تشکیل صهیونیزم و فتنه گری رژیم صهیونیستی
صدور بیانیه بالفور یکی از اقدامات جنجالی در تاریخ دیپلماسی بریتانیا بود که زمینه اصلی تشکیل دولت ملی یهود از طریق غصب و دست اندازی به سرزمین فلسطین بود. در این بیانیه، آرتور جیمز بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا، در 2 نوامبر 1917 خطاب به والتر روچیلد، سیاستمدار یهودی الاصل و یکی از چهره های شناخته شده صهیونیسم نوشت که در آن به یهودیان وعده ایجاد یک «ملی» داد. دولت» و «وطن قوم یهود» در سرزمین فلسطین.
پس از صدور این بیانیه در راستای کارزار اسکان مردمی بی وطن در سرزمینی بدون ملت، مهاجرت دسته جمعی یهودیان به سرزمین های فلسطین تاریخی آغاز شد. این در حالی است که در زمانی که امپراتوری عثمانی به تازگی سقوط کرده بود، برخی از کشورها از جمله فلسطین در تشکیل دولت ملی و تشکیل دولت مستقل مشکلات قابل توجیهی داشتند که زمینه موفقیت اولیه غصب فلسطین را فراهم کرد. . .
در آستانه ورود آمریکا به جنگ جهانی؛ حمایت قدرتمند یهودیان از سیاست های بریتانیا به زودی مورد تایید دولت های ایتالیا، فرانسه و ایالات متحده قرار گرفت و در نتیجه مهاجرت یهودیان به فلسطین افزایش یافت. طبیعتاً در پی جنگ جهانی دوم، زمینه برای مهاجرت بیشتر یهودیان اروپایی فراهم شد و علیرغم تلاشهای فلسطینیها برای مقابله با افزایش مهاجرت یهودیان، انگلستان در سال 1948 تحت الحمایه خود بر فلسطین را لغو کرد و اسرائیل عملاً حضور خود را در این منطقه اعلام کرد. سال
با روی کار آمدن دولت اسرائیل، رویارویی با مردم بومی این سرزمین شدت گرفت و فلسطینی ها رانده شدند و خسارات مالی و جانی زیادی به آنان وارد شد. طی این روند، فلسطینی ها مجبور شدند بیش از نیمی از سرزمین های خود را ترک کنند. به همین دلیل است که مشکل اساسی مردم فلسطین از سال 1948 آغاز شد و این تجاوزات ادامه یافت تا اینکه به استثنای برخی از بلندی های جولان و نوار غزه، اسرائیل تمام کشور را غصب کرد.
** اعلامیه بالفور یکی از فاجعه بارترین روندهای سیاسی رژیم استعماری مورد حمایت آمریکاست که صدمات جبران ناپذیری به انسانیت، عدالت و هویت کشور مستقلی به نام فلسطین وارد کرده است.
از این رو اعلامیه بالفور یکی از فاجعه بارترین روندهای سیاسی برای رژیم استعماری مورد حمایت آمریکا بود که صدمات جبران ناپذیری به بشریت، عدالت و هویت کشور مستقلی به نام فلسطین وارد کرد که منجر به اخراج و آوارگی مردم شد. فلسطینی ها از خانه هایشان زمین آنها اگرچه این حقیقت سالها مورد بررسی دقیق قرار داشت، اما اکنون به دلیل جنایات فراوان اسرائیل در غزه، کشتار کودکان و کشتار مردم بیدفاع، رسواییهای بسیاری برای اسرائیل ایجاد شده است مردم جهان مظلومان را درک می کنند. مردم فلسطین اعتراض کرده اند و این آغاز یک تغییر بزرگ در جهان خواهد بود.
اصولاً باید توجه داشت که مقوله صهیونیسم قبل از اینکه یک جنبش مذهبی باشد، یک جنبش ملی سوسیالیستی است که اعمال، عقاید و رفتارهای استثمارگرانه و ظالمانه خود را در زیر چتر دین توجیه می کند. این در حالی است که پیروان هیچ یک از ادیان الهی و آسمانی، چنان که در کتب آسمانی و ادبیات عرفانی و اخلاقی آنها در طول قرن ها آمده است، هیچ تمایلی به اندیشه صهیونیسم نداشته اند. از این رو اندیشه صهیونیستی در غرب متولد شد و توانست به سرعت برخی از کشورهای قدرتمند را گرد هم آورد. جهان عملی و عینی شده است.
البته باید توجه داشت که نیروهای سیاسی و نفوذ مذهبی این توانایی را دارند که در پوشش دین افکار افراطی و انحرافی را علیه مردم و جهان تحریک کنند. بنابراین، مفهوم صهیونیسم مبتنی بر رنسانس غربی است که بر اساس رویارویی با دین در اروپا و به دلیل درد و رنج ناشی از خشونت کلیسا و متحجر شدن و تعصب کشیشان شکل گرفت. زیرا رویکرد مقابله با دین و فرهنگ دینی در ذهن و اندیشه اندیشمندان و دانشمندان علوم انسانی غربی شکل گرفت و در چنین فضایی جریان انحرافی و فاسد اندیشه صهیونیستی متولد شد.
این روند به دلیل قدرت هژمونی و نفوذ استعمار غرب در بیشتر کشورهای جهان نیز در حال گسترش است. حتی در ایران نیز در لایههای پنهان ذهنیت برخی جنبههای صهیونیسم وجود دارد. به همین دلیل موضوع بررسی و شناخت واقعیت علوم انسانی در جامعه اسلامی که اکثریت کتاب های تدریس شده در دانشگاه ها را تشکیل می دهد، مورد توجه و علاقه علاقه مندان به اندیشه دینی قرار گرفته است. در حالی که بیشتر جریان ترجمه در کشور مربوط به علمای غربی است که همان رویکرد الحادی و تقابل با دین را دارند.
مراقب نفوذ افکار صهیونیستی باشید
بنابراین ما باید مراقب نفوذ صهیونیسم باشیم. این در حالی است که اساساً همه ادیان و فرهنگهای دینی و دینی اهتمام به ارزشهای اخلاقی و پیروی از کتب آسمانی و سخنان پیامبران و بنیانگذاران خود را سرلوحه زندگی خود قرار دادهاند. به همین دلیل است که در طول تاریخ، به جز دویست سال اخیر که دوران سلطه و استعمار غرب آغاز شد، اصطکاک و اختلاف چندانی بین مذاهب جهان وجود نداشته است. حتی یهودیانی که بر اساس اسناد قرآنی و آیه شریفه، سرگردانی قوم خود را لعن میکردند، سرنوشت آنها را پراکندگی قومی میدانند. بنابراین، جریان صهیونیسم، تفکری متناقض و مخالف تفکر مذهبی رایج یهودیان است و معتقد است که «پراکندگی قوم یهود خواست و اراده خداوند است».
حجت الاسلام جلال نوری کاخکی; پژوهشگر حوزه فرهنگ و اندیشه اسلامی
در طول تاریخ، تودههای یهودی اعتقاد راسخ داشتهاند که بر اساس آموزههای کتاب مقدس، ضعف و رنج قوم یهود ناشی از رویگردانی آنها از خداست و تا زمانی که قوم یهود با ترس و اطاعت از خدا کنار آمدند. . به خواست و مشیت خدا رحمی بر این قوم نخواهد بود. این ایده حتی در سریال های تلویزیونی یهودی نیز دیده می شود، جایی که اصطلاح “صهیونیست” به عنوان یک کلمه کثیف در میان ارتدوکس ها به کار می رود و معادل “کافر” تلقی می شود. بنابراین مقوله صهیونیسم در گام اول هیچ ربطی به فرهنگ و مذهب یهود ندارد. زیرا بین عقیده دینی یهودیان که مبتنی بر شریعت حضرت موسی علیه السلام است که از ادیان آسمانی به شمار می رود با عقیده و اندیشه بنی اسرائیل تفاوت زیادی وجود دارد.
اسرائیل دختر صهیونیسم در ادامه استعمار غرب است
بنابراین باید اذعان داشت که اسرائیل دختر صهیونیسم در ادامه استعمار غرب است که در حال حاضر تحت کنترل و نفوذ آمریکا و غرب است و با هدف آسیب رساندن به جهان اسلام طراحی و برنامه ریزی شده است. زیرا ایده اولیه تشکیل صهیونیسم در قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم در واقع یک ایده غیر مذهبی بود، اما این طرح با رویکرد دینی به دو صورت ارائه شد.
گرایش اول) بهره گیری از مواضع ضد اسلامی یهودیان: با سوء استفاده از احساسات و مواضع ضداسلامی و همچنین وضعیت آوارگی و پراکندگی که یهودیان در آن به سر می برند، به بهانه تشکیل دولت مستقل یهودی. در حالی که آنها یهودیان جهان را تعریف می کردند، سعی کردند اسرائیل را شکل دهند تا آنها را به این سرزمین بیاورند. بنابراین، صهیونیسم با تلفیق احساسات مذهبی و ناسیونالیستی یهودیان و استفاده از یهود ستیزی در برخی کشورها، یهودیان را تشویق به مهاجرت به فلسطین کرد.
گرایش دوم) بهره برداری از احساسات مذهبی و عقاید دینی یهودیان در سراسر جهان: به این معنی که یهودیان همیشه تبعید، پراکنده و فاقد اعتبار و اعتبار مناسب بودند، بهترین مبنای را برای وعده سرزمین موعود داشتند. زمینه ملاقات و رویارویی آنها با اسلام. چرا که غربی ها برنامه ریزی های زیادی داشتند تا قدرت جهان اسلام که قرن ها بر اکثر کشورهای جهان و حتی اروپا هژمونی دینی و مذهبی داشت، مانع از قدرت و نفوذ دین اسلام در جهان شود.
از این رو، جنبش استعماری انگلیس با دادن وعدهها و فراهم کردن زمینههای سیاسی برای قرارداد بالفور در خصوص اسکان مجدد آنها در سرزمین اسرائیل، تلویحاً نشان داد که تأثیر یهودیان در زندگی آنها و جهان قابل مشاهده است. زیرا اراده خداوند از طریق این قوم برگزیده آشکار می شود.
در سال 1862، خاخام ارتدوکس آلمانی، زوی هیرش، در تز خود این منطق را القا کرد که نجات یهودیان توسط خودشان و آنچه در کتابهای پیامبران نوشته شده است ممکن است. این وعده باید توسط آنها عملی شود. بنابراین استفاده از اندیشه جنبش های افراطی یهود با موضوع پاکسازی سرزمین اسرائیل، اشغال تمامی سرزمین های تورات و دستیابی به آزادی کامل خاتمه می یابد. سرزمین تورات یک رسالت دینی برای هر یهودی است.
گرایش سوم) استفاده نادرست از اندیشه دینی مسیحیان: با توجه به اینکه مسیحیان انجیلی اکثرا آمریکایی هستند، در عمل و بر اساس اعتقادات خود نباید با عقاید یهودیت سازگاری داشته باشند، اما روند دینی و سیاسی حاکم بر آمریکا چنین بوده است. به گونه ای اداره می شود که از حمایت نامحدود برخوردارند و شرایط اسرائیل که نام مناطق و شهرهای آن در کتاب مقدس خوانده می شود! آنها آن را مبنای ظهور مسیح می دانند. در این زمینه، برخی از مسیحیان عقاید صهیونیستی دارند و معتقدند که «بازگشت یهودیان به سرزمین مقدس و تأسیس کشور اسرائیل در سال 1948 با پیشگویی کتاب مقدس مطابقت دارد پیش نیاز آمدن دوم عیسی.
رسالت جهان اسلام در مقابله با صهیونیسم
به نظر آیت الله جوادی آملی این جریان با اصل اسلام منافات دارد. بنابراین مسئله جنگ بین مردم غزه و لبنان با اسرائیل در واقع جنگ حق و باطل است. وی گفت: وضعیت کنونی اسرائیل علیه مسلمانان نه جنگ فرقه ای است و نه جنگ مذهبی، بلکه جنگ حق و باطل یعنی جنگ اسلامی است. اسلام می گوید گروهی که زمین کشور را غصب کردند باید آن را ترک کنند. بنابراین، به نظر ایشان، موضوع دین نیست: شیعه، سنی، ایران، لبنان، عرب و خارجی. درباره قرآن است.
با تدبر در آیات قرآن کریم، می توان در موضوع تعارض حق و باطل، این حقیقت را در آیه سوم سوره محمد(ص) چنین بیان کرد: کیست آیا پروردگارشان اینگونه است؟ این بدان سبب است که کافران از باطل پیروی کردند و کسانی که ایمان آوردند از حق پروردگارشان پیروی کردند. این نوع از خدا [بیداری] مردم خود را سرمشق خود قرار می دهند، لذا جبهه اسرائیل و حامیان آن یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا و برخی کشورهای عربی همه در مسیر حمایت از کفر و بی عدالتی قرار دارند.
در عین حال، جبهه حق به معنای حامیان ارزشهای اخلاقی مبتنی بر فطرت الهی و بیدارکننده وجدان است، آنها حامیان جبهه حقی هستند که جمعیت آن بیش از جبهه مقاومت است، اما در بین دانشگاهیان از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. و نخبگان در حال حاضر اکثر دانشجویان و اساتید دانشگاه های سراسر جهان و تعداد زیادی از مسئولان و دبیران ادارات کشورهای مختلف عملاً به جنبش مقاومت و دفاع از عدالت و بی عدالتی تعلق دارند.
ادامه مطلب
آیت الله جوادی آملی نیز در این باره می فرماید: «خداوند در قرآن کریم پیش بینی کرده است که انسان های الهی نورانی هستند». این مردان الهی از آن استاد بزرگوار (سید حسن نصرالله) تا یحیی السنوار (رضوان الله تعالی علیه) همه نور و برکت و رحمت هستند! به همین دلیل، پیشگویی قرآن کریم مبنی بر اینکه روح القدس خدا می گوید یهودی خائن به جامعه است نیز روشن است. به پیامبر فرمود: در میان آنها به دنبال خائن نباش. طبق این آیه شریفه، این صهیونیست ها هر روز مرتکب ظلم و خیانت می شوند و در معرض خشم خداوند قرار می گیرند. به خصوص اکنون که نسل کشی آنها، بمباران مناطق مسکونی، تخریب مراکز درمانی، آموزشی و مذهبی، کشتار وحشیانه مردم، حتی خبرنگاران و امدادگران، همه نشان دهنده سبعیت و بی رحمی صهیونیسم در عصر حاضر است که مانند انگلستان، فرانسه، آلمان و آمریکای شیطانی قرن نوزدهم، او به کشتن مردم در کشورهای مختلف جهان اهمیتی نمی داد.
بنابراین، تنها راه نجات مردم مظلوم فلسطین، مقاومت، ایستادگی و حمایت از مردم به ویژه مسلمانان در سراسر جهان است. به خصوص که اسرائیل در حال حاضر ضعیف ترین و ضعیف ترین کشور است و جبهه مقاومت نسبت به گذشته قوی تر و فعال تر است. انشاءالله مردم جهان و مسلمانان روز به روز شاهد زوال و شکست بیشتر رژیم جنایتکار و قاتل صهیونیستی خواهند بود.