اخبار اخبار سیاسی

موانع تعاملات بین نسلی

تبلیغات بنری


به گزارش سایت توژال، آنچه می خوانید رفتار نسل Z نوشته دکتر منصور ساعی، استاد علوم ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در روزنامه ایران منتشر کرده است: «نسل ز» شامل یک طیف نسل است که شامل دهه 1980 می شود. در کشور ما، دهه 80 در نسل “زومرها” قرار می گیرد. گروه سنی که در شرف ورود به بازار کار، استخدام، ازدواج و حتی به قدرت رسیدن در مسائل سیاسی و اقتصادی هستند. بنابراین حساسیت ویژه ای از سوی جامعه و نهادهای فرهنگی و اجتماعی نسبت به آنها وجود دارد. زیرا این نسل خواسته های خاصی دارد و به ابزارهای مختلفی برای بیان آنها مجهز شده است. بنابراین باید بدون جانبداری از آنها و خواسته هایشان شناخت درستی داشته باشیم تا بتوانیم برای آنها برنامه ریزی کنیم یا آنها را در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه درگیر کنیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، ​​آینده متعلق به این نسل است. از سوی دیگر، نسل دهه 80 باید نسل پیش از خود و شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه را بشناسد تا بتواند در موقعیت های مختلف به درستی عمل کند. در بحث بعدی سعی می کنیم رفتار نسل Z را تامل کنیم تا به پاسخ این سوال برسیم که نسل دهه هشتاد از ما چه می خواهد؟ ما از آنها چه می خواهیم؟

چالش های بین نسل ها
اگرچه برخی از نهادهای اجتماعی و مدنی در جامعه ایرانی از انسجام پایداری برخوردار نیستند، اما «نهاد خانواده» در ایران همچنان یک نهاد مرکزی است که امیدواریم بتوانیم از طریق نهاد خانواده به تغییر و تأثیرگذاری بر نسل جدید کمک کنیم. خانواده. اگرچه خانواده ایرانی خود با چالش‌های فراوانی روبروست که نسل Z با آن مواجه است، اما همچنان کانون اصلی تغییرات نسلی است. بنابراین با توجه به چالش های بین نسلی، این سوال مطرح می شود که خانواده و جامعه ایرانی از چه ابزارهای راهبردی برای کاهش این تنش ها می توانند استفاده کنند؟
برخی از متفکران از جمله مارگارت مید، انسان شناس فرهنگی آمریکایی، معتقدند جوامعی که در سیر تاریخی خود با تحولات سریع رسانه ای، تاریخی و فناوری مواجه بوده اند، استعداد بیشتری در ایجاد شکاف های اجتماعی و نسلی دارند. انتقال مستمر فرهنگ از نسلی به نسل دیگر باعث ایجاد شکاف در تجربه و فرهنگ بین نسل ها خواهد شد. همان پدیده ای که در حال حاضر در جامعه خود شاهد آن بین نسل سیاستمداران و نسل دهه هشتاد یا نسل Z هستیم.
اگر نگاهی کلی به وضعیت ایران در چهارده دهه گذشته بیندازیم، می بینیم که تحولات زیادی در کشور ما رخ داده است و در این چهار دهه، حکمرانی و گفتمان چندین بار تغییر کرده است. این تحولات تاریخی، رسانه ای و اجتماعی جامعه ایران را در برابر شکاف نسلی آسیب پذیر کرده و در سه دهه گذشته مورد توجه بسیاری از پژوهشگران و جامعه شناسان فرهنگی ایران قرار گرفته است. بنابراین باید بررسی کرد که نسل‌های جامعه ما از چه رسانه‌هایی استفاده کرده‌اند و این تنوع در «مصرف رسانه‌ای» چگونه باعث ایجاد شکاف در فرهنگ و تجربه بین نسل‌ها شده است.

مصرف رسانه نسل Z

“نسل Z” که در اوج توسعه رسانه های تلفن همراه و فناوری های دیجیتال رشد کرد و “نسل آلفا” که شامل نسل بعد از Z و متولدین بین 2010 تا 2024 است، “نسل بومی های دیجیتال” در نظر گرفته می شوند. نسلی که تولد، زندگی و معیشت آن کاملا دیجیتالی است.
گرچه در سه دهه اخیر نگاهی سودگرایانه به رسانه ها وجود داشته است، اما در مورد نسل آلفا، رسانه «زندگی» است. نسلی که در رسانه‌های اجتماعی زندگی می‌کند، روابط ایجاد می‌کند و شبکه‌سازی می‌کند و این تمایز بین «زیست جهان دیجیتال» و «زیست جهان آفلاین» نکته مهمی است که نباید از آن غافل شد. حال باید دید ما در نظام سیاست گذاری و نظام خانواده چقدر به این دنیای دیجیتال نسل جدید احترام می گذاریم و فرآیندها و تعاملات آن را می شناسیم تا بتوانیم برای آن سیاست گذاری درستی داشته باشیم.
در ایران در سه دهه اخیر، مسائل بین نسلی به عنوان یک موضوع اجتماعی مطرح شده است و بیشتر مطالعات انجام شده در این زمینه، دیدگاه های تاریخی، سیاسی، جامعه شناختی و روانشناختی نسل ها را در برگرفته است و کمتر «دیدگاه ارتباطی» به ما بوده است. آنها درباره مسائل بین نسلی و چالش هایی که با آن روبرو هستند گفتگو کردند. امروزه شناخت و بررسی دقیق «چالش‌های گفتمان ارتباطی» بین نسل‌ها بسیار ضروری است.
در همین راستا، آخرین مطالعات مربوط به سال 2019 است که نشان می دهد والدین و فرزندان با هدف تبادل نظر و تبادل عقاید، ارزش ها، احساسات، عواطف و احساسات، زمانی را صرف ارتباطات کلامی، مکالمات طولانی و عاطفی مبتنی بر پذیرش و احترام می کنند. آرزوها و انرژی کمتری مصرف می کنند. اگر مکالمه کوتاهی باشد اغلب جنبه محاوره ای ندارد و به مشاجره تبدیل می شود و بچه ها کمتر از ملاقات با والدین لذت می برند.
این بررسی ها نشان می دهد که مکالمه بین فرزندان و خانواده ها از دو ساعت در روز در بیست سال گذشته به بیست دقیقه در روز در سال های اخیر کاهش یافته است و نه تنها پیوند بین نسلی بین والدین و فرزندان کاهش یافته، بلکه منجر به خشونت کلامی نیز شده است. . گاه موضوع مالی است و این تحقیق گواه بر این مدعا است که چالش های بین نسلی در حال افزایش است.

مهمترین خواسته دهه هشتاد
حال باید دید چه عواملی می تواند به ایجاد گفتگو بین نسل ها و رفع موانع ارتباطی بین دو نسل کمک کند؟ اگر این شکاف نسلی ادامه پیدا کند، چه پیامدهایی برای جامعه ما و نسل های آینده خواهد داشت؟
مارتین بوبر، معروف به فیلسوف دیالوگ، معتقد است که «گفتگو» راهبردی برای کشف دیگری است نه تغییر او. در حالی که بسیاری از ما از گفتگو برای تغییر دیگران استفاده می کنیم و گفتگو را به عنوان یک بحث و مناظره می بینیم، زیرا با تعصب و قضاوت با طرف مقابل روبرو می شویم، سعی می کنیم آنها را شکست دهیم یا مانند یک مناظره آنها را از خود پست تر جلوه دهیم. در حالی که شرط گفتگو «پذیرش دیگری» با همه تفاوت‌ها و تمایزاتی است که ممکن است بین او و ما وجود داشته باشد، خانواده‌ها اغلب رویکرد مشابهی را در رویارویی با نسل Z اتخاذ می‌کنند که منجر به این قضاوت در دهه هشتاد می‌شود که خانواده اینطور نیست. جامعه ما را درک کنیم
گاهی در تعاملات بین نسلی به جای نگاه انسان گرایانه، نگاهی عینی به مردم داریم. در عین حال، ما باید همیشه در نظر داشته باشیم که هر فردی یک انسان اصیل است، با نوعی “تخصص” و “متمایز”. بنابراین باید به این منحصر به فرد بودن و حریم خصوصی افراد در گفتگوها توجه و احترام بگذاریم. اینکه نگاه تربیتی به طرف مقابل نداشته باشیم و سعی کنیم به روش خودمان جهت دهی کنیم و مطابق سلیقه خود تربیتش کنیم. این یکی از خواسته های جدی ما در دهه هشتاد بود. “تغییر دیگران به نفع خود” چالش بزرگی است که جامعه امروز ما با آن روبروست و می بینیم که اکثر والدین و گاه نهادهای سیاسی به دنبال این هستند که فرزندانشان همان مسیری را که آنها طی کردند دنبال کنند.

موانع تعامل بین نسل ها
مجموعه‌ای از عوامل به‌عنوان «کودکان» شناسایی شده‌اند که مانع گفتگوی بین نسلی می‌شوند. از جمله مسئولیت اجتماعی و اقتصادی خانواده است. والدین به دلیل مسائل اقتصادی و حداکثر فرصت های شغلی برای تامین مخارج خانواده فرصت گفتگوی کمی و کیفی با فرزندان خود را از دست داده اند و این مهم ترین تاثیر اقتصاد بر تعاملات بین نسلی است.
به نظر می رسد در جامعه ما مسئولیت خانواده و نهادهای سیاست گذار تا حدودی منحرف شده است، به گونه ای که گاه اموری که باید در نهاد خانواده نهادینه شود، بر عهده نهادهای سیاست گذار بوده است؛ به گونه ای که گاهاً اموری که باید در نهاد خانواده نهادینه شود، بر عهده نهادهای سیاست گذار بوده است. در عوض به دلیل ناکارآمدی یا ناکارآمدی برخی نهادهای اجتماعی و اقتصادی و حتی مدارس، بار سنگینی بر دوش خانواده ها گذاشته شده است. در اینجا می بینیم که جایگاه مسئولیت خانواده و نهادهای مدرن عملاً جابه جا شده و برخی از این نهادها کارایی خود را از دست داده اند. به همین دلیل است که می بینیم مسائل از در و دیوار خانواده وارد می شود و آن را از بین می برد. وقتی والدین سعی می کنند ناکارآمدی برخی نهادها و سیاست گذاران مدرن را جبران کنند، این امر رابطه خانواده و نسل Z را تحت الشعاع قرار می دهد و فرصت و امکان تفاهم بین این دو نسل را از آنها سلب می کند.

متن حاضر، متن ویرایش شده و خلاصه شده «ایران» از سخنرانی دکتر ساعی در نشست «تحلیل رفتارهای نسل ز» در مرکز علوم انسانی است متفکران.

تبلیغات بنری

khabarfarsi به نقل از توژال