بیا به نظاره همان زیباییها بنشینیم
بنشینیم و نگاه کنیم به آن زیبایی هایی که با وجود سختی های فراوان هنوز با جان و دل منتظرند حسین وجودشان را بخرد… بیا کوله ات را پر کن از هر چه پر کرد…
بیا کیسه ات را پر کن از هر آنچه تو را خالی کرده است… برویم به دیار فرشتگان حاضر و میهن عزیز… بیا کیفت را پر کن از هر آنچه تو را به این دنیای فانی بسته است… بیا به جایی برویم که عظمت کلمه خواهر و برادر برای شما معنای مناسبی پیدا کند…
بلکه چه مراسم اربعین با وجود میلیونی آن، انگار با حسین خلوت کردی… اربعین چیست که پیروانش از هر کشور و شهر و روستایی مثل سیل کربلا می آیند؟ .. چه واقعه اربعین است که آسمان جلوی چشمان زائران به عظمتش پوشیده شده است…
در چهل سالگی پیرانی را بر دوش فرزندانشان می بینی و کودکانی را بر دوش والدینشان. شما جوانانی را می بینید که کفن پوشان را به عنوان تقدیم به جوانی خود می کنند و این تنها زمانی است که پدر و مادرشان با دیدن جوانانی که کفن بر سر دارند غرور می کنند.
چه واقعه روز چهلم که سفره رنگارنگ برایت به پهنای آسمان پهن شده است… چه واقعه روز چهلم در حالی که نفس هایت به شمار می آید اما از حرمت زندگی عاجز نیستی؟ امام حق عباس…
اربعین جایی است که اگر عباس خجالت می کشد، هیچ وقت خجالت نمی کشی میهمان ملک کربلا را گرامی بداری.
چهل مکانی خواهد بود که در آن کسی که هستید شما را به جایی میرساند که خود را ذرهای میبینید که به سمت خورشید بالا میرود.
در چهل سالگی افراد مسن را بر دوش فرزندانشان می بینی، کودکان را بر دوش پدر و مادرشان می بینی… جوانانی را می بینی که به فدای جوانی خود کفن پوشیده اند و این تنها باری است که پدر و مادرشان این کفن ها را می پوشانند. . منظره غرور آفرین شدن جوانان. راستی با چه کلمه ای می توانم بگویم که مسیرهای پیاده روی منتهی به کوی دوسا از جمله نجف تا کربلا مظهر عشق و معرفت است.
چی بگم که شما اونجا فقط شیعه نمیبینید… شما اقلیت های مذهبی رو اونجا میبینید که اومدن باورهای از دست رفته خودشون رو به واقعیات کربلا پیوند بزنن…
آنجا، فارغ از هر رنگ و نژادی، همچون سیلابی به دریای وصل حسین و یارانش سرازیر خواهند شد…
وقتی وارد می شوید، عراق دیگر فقط کشور دوست و همسایه شما نیست، دست شما را با عشق می گیرد و پیگیرانه بهترین غذایی را که خودش نمی تواند بخورد به شما ارائه می دهد.
در آن چند روز فارغ از هر مقام و مقامی به مقام رفیع خادمی، زوار حسین می رسند… از چای عراقی به شما چه گفتند؟ سالم ترین چای دنیا… تنها چایی که در اوج گرما مثل نسیمی ملایم تمام وجودت را نوازش می دهد. چای آتیشی، فنجانی پر از لب های شیرین و جذاب آماده نوشیدن است و مانند آب وز وز در بدن شما جاری می شود.
کاش می توانستیم غبار پاهایشان را که از گرما سوخته بود و نیمی از آن از کف پا بیرون زده بود، روی چشمانمان بگذاریم تا وقتی از آسمان کربلا فرود آمدیم نگاه به زیبایی را فراموش نکنیم. با این چشم ها
در راه خود کودکانی را می بینید که با صورت های سوخته، موهای ژولیده و دست و پای خسته از سفرهای روزانه و نرسیدن، ساعت ها خستگی ناپذیر با شکوه کاخ ملعون یزید ایستاده اند و زائران را به خوردن از سینی های خود فرا می خوانند.
کاش می شد غبار پاهایشان را که از گرما می سوزاند و نیمی از آن از صندل بیرون می آید، روی چشمانمان می گذاشتیم تا وقتی از آسمان کربلا فرود آمدیم، نشستن با این چشم ها را فراموش نکنیم. برای نگاه کردن به زیبایی
در این روزها از دعا برای برآورده شدن آرزوهای پدران بلند قامتشان که با تمام داشته هایشان به رنگارنگ ترین شکل ممکن برای شما سفره پهن کرده اند، دعا نکنیم تا نیازمندان و مردانی بدبخت نباشند. این بار
در مورد راهپیمایی به شما چه گفتند؟
موکب همان خیمه گاه روز عاشورا است هر چقدر هم که در ایام عاشورا برای اصحاب حسین (ع) امن بود، در آنجا از دوستی حسین در امان خواهی یافت.
آنجا فرش سخاوت و ایمان، آرامش صداقت و صفا، بالشتک امان را برایت فراهم می کنند… هر چه بگویم، هرگز به حقیقت ناب این سفر نخواهی رسید…
در روز اربعین دور می روی تا به معجزه اربعین سفر کربلا می رسی که صاحب این سفر و این سفره کسی نیست جز صاحب عصر اصلی… خدایا عجله کن. تسکینی بر شما باد
khabarfarsi به نقل از توژال